یادداشت//آموخته های همراهی با تیم سحر و چند نکته از زلزله کرمانشاه
غافلگیری برای هرشخصی چه آسیب دیده و چه بدون آسیب قابل پذیرش است ولی برای نهاد ها و ارگان های کمک رسان "نــه"...
از حضور در کرمانشاه آموختیم ضرورت هماهنگی تمامی ارگانهای درگیر در زلزله به مراتب مهمتر است از این که چه گروههایی حضور پررنگ تر و بیشتر در کمک رسانی داشتند.
در این زلزله آموختیم، مناطق زلزله زده مکان گردشگری و توریستی نیست… حضور فردی و بی دلیل و مهندسی نشده، تنها و تنها داغ دل مصیبت دیدگان رو افزایش میدهد و و با عث کند شدن روند امداد رسانی و حمایت روانی اجتماعی در مناطق است.
اهمیت مداخلات اجتماعی و حمایت روانی خانواده ها علی الخصوص برای کودکان و نوجوانان به اندازه امدادرسانی در لحظات اولیه و طلایی و قابل توجه و ویژه است… به واسطه ی حضور در مناطق زلزله زده و شنیدن صحبت مصیبت دیدگان و همینطور مشاهدات فردی، بیشتر بر این نکته تاکید دارم.
کودکانی که خاطرات تلخ و مشقت بار زلزله و از دست دادن عزیزترین ها میتواند باعث منزوی شدن آنها شود، دوری از جامعه و زندگی عادی، افسردگی ها مزمن و… آثارش تا سالهای متمادی و حتی برای همیشه در دل و ذهن خود و حتی فرزندان آینده آنها چون لکه ای تاریک و غیرقابل ترمیم باقی، می ماند… آینده ای این چنین چیزی شبیه به زلزله ای ویران گر است که به تدریج هویت اجتماعی را به تباهی می کشاند… اقدامات موثر و راهگشای مسئولین مرتبط برای فرار از ین فاجعه ی هولناک به شدت لازم و ضروری است.
با توجه به حضور در خاورمیانه متزلزل لا توجه به وجود گسل های فراوان، آموزشهای امدادی دارای اهمیت ویژه است و سوالی که اغلب از ذهن عبور میشه این است که اگر در تهران که حداقل یک پنجم ساختمان ها دارای بافتهای فرسوده و محله های کم عرض و به شدت غیر ایمن است، اگر زلزله ای اتفاق بیفتد فاجعه ای انسانی در حد بمباران شیمیایی خیلی دور از انتظار نیست… به گواه اکثر کارشناسان خبره آمار کشته شدگان میلیونی خواهد بود و حتی شاید تهران برای هفته ها در خاموشی و تعطیلی به سرببرد…
وجه مشترک صحبت تمام مردم روستاهای مورد آسیب، تقدیر از حمایت بی نظیر مردم ایران بود که به واقع کاری کردن کارستان… باید به چنین مردمی بالید، با این روح های بزرگ و باشکوه… و در نهایت اینکه، جای تاسف است که اگر باز این حوادث تکراشده و ما بگوییم “هیچوقت از حوادث درس نمیگیریم، بلکه بارها و بارها آن را تکرار می کنیم.”
به عنوان تجربه ی دوم حضورم در مناطق زلزله زده (بعد از زلزله تبریز، ورزقان) این سفر سرشار از لحظات تلخ و شیرین و خوب بود، حس شیرین خدمت باعث شده این دو سفر بهترین باشد و به همین جهت خدا را شاکرم و میدانم تنها دلیل حضورم لطف و عنایت حضرت دوست بوده است، خدایی که همین نزدیکی است و به زودی همه چیز را دوباره از نو برای همه مردم رنج کشیده از زلزله اصلاح می کند و جانشین همه نبودن های آنها خواهد شد.
حسن علیجانی_عضو تیم سحر جمعیت هلال احمر استان قم
- ۹۶/۱۰/۰۳